Love Is All
دلنــــوشتــه هایــی از جنــس دلتنــــــگی...Love Is All
دلنــــوشتــه هایــی از جنــس دلتنــــــگی...ابر برجسب
دلتنگی عباس معروفی عاشقانه غزل عشق محمدعلی بهمنی بهار در پاییز گیتار تکنوازی آرمیک قبله گاه طواف زندگی من مستعمره مسافر غیر قانونی فروغ فرخزاد اشتباه سید علی صالحی آرزو وای به حال دگران رمضان زلیخا یعقوب حامد عسکری اعجاز فرشته بهشت ازل معراج افشین یداللهی نیمکت زویا پیرزاد تنها مرگ خواب آغوش معمار هیجان نارنجی وحشی صدای حادثه جنگجو نصرت رحمانی روز مبادا قیصر امین پور تنهایی اشک سکوت آسمان احمد شاملو مارگوت بیکل شعر ناب شاعرانه دلتنگ پاییز شبانه در خاطر منی مهدی سهیلیآخرین یادداشتها
همه- نشود فاش
- مرا بـه یــاد آور
- نقطه. ته خط
- قبلهگاه
- و باز دلتنگی
- مسافر بی مجوز
- در من کوچهایست...
- اشتباه از ما بود
- نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
- دلآرام جهان
- میتوانی خدای من باشی
- نیمکت های دنیا
- دلم میخواست تنها تو را ببینم
- تو را گم میکنم هر روز
- بودن یا نبودن پلکِ زندگیِ ماست
- شب های دلتنگی
- دوستی هایتان را به عشق نرسانید
- آنچه مرا زنده نگه میدارد...
- از دلتنگیت کجا فرار کنم
- این روزها اینگونهام
- خستهام...
- دوستت دارم
- روز مبادا
- با من بمان...
- در خاطر منی
- آمدهام تو به داد دلم برسی (بیگناه)
- پاییز ، ای آبستن روزهای عاشقی ...رفتنت به خیر
- نذر کرده ام
- حال همه ی ما خوب است اما...
- نمی دونم چه مرگمه!!!
- ای کاش فرصتی بود...
- جدایی...
- وقتی تو نیستی...
- افسوس که آن روز گذشت...
- حرف چشمات...
- رشته ی زندگی
- نمی دانم تو می دانی؟!
- غریبه...
- چقدر دلم گرفته...
- کسی چه میداند...؟!
- آخرین شعری که گفتم
- نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
- لحظه ای با من باش
- از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب
- بچه که بودیم...
بایگانی
- فروردین 1404 1
- دی 1403 1
- مرداد 1403 1
- اسفند 1402 1
- آذر 1402 2
- مرداد 1402 1
- اردیبهشت 1402 1
- دی 1401 1
- آذر 1401 10
- آبان 1401 2
- مهر 1401 2
- شهریور 1401 3
- آذر 1394 3
- اسفند 1391 16
- بهمن 1391 24
تقویم
فروردین 1404| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | ||||||
| 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
| 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
| 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
| 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
| 30 | 31 |
جستجو
آمار بازدید : 131724 بازدید
Powered by Blogsky
نمی دانم تو می دانی؟!
نمیدانم تو می دانی !؟
دل من در هوای دیدنت بی تاب می گرید،
سراپای وجودم در فراقت آب گردیده،
نمی دانم تو می دانی؟!
ز هجرت دیدگانم همجو دریایی ز خون گشته،
ولی حالا بدان...
که بی تو چون کبوتر سرگردانم، بدان...
به شهر عشق، آوارگی نشان من است
در این ره آنچه بی ارزش است...
جان من است!
خسته از عمری زمستان
چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:46
موفق باشی